شعرهای 3 دقیقه ای با کلمات منتخب
خیلی جالبه حتما بخونید:
کلمات کلیدی: دلتنگی ، کشک ، تاکسی، صدای آب دل تنگی من از تنهایی کشک است شعرهای 3 دقیقه ای با کلمات منتخب: در کارگاه به شرکت کنندگان 3 دقیقه فرصت داده می شود تا با کلمات منتخبی شعر بسرایند. در این کارگاه از کلمات بالا استفاده شده است. وقتی که تنهایی دلهره و دلتنگی مثل صدای آب توی شیشهی کشکه که تو رو توی تاکسی زندگی کشکی بار می یاره. فهیمه مشایخی ای تاکسی دلم، کجائی کجائیکه صدای آب، دلهره آور است. ریحانه معالی صفت در غروبی دیگر که در آن دلهره و تنهایی نقش بر سینه دنیا زده است و صدای آب جوی در هیاهوی ترافیک و نزاع گم شده است من و یک شیشه کشک در دل صندلی پاره یک تاکسی تندروی شهر در پی تو گشتم ...... ای آش فروش ام البنین خلخال مگسی، اهل دلی از سر دل تنگی یار از صدای آب، دیوانه کشان پرپر شد. بهاره فرتانی طلوع تنها دیوانه می تواند اهل دل باشد و با صدای آب دلتنگی را به یاد بیاورد با مگس به پرواز درآید نرگس غلامزاد وقتی مگس دیوانه ای را دیدید یادمان نرود که دل تنگی اورا اهل ده کرده صدای آب بهانه است نسرین هاشمی دلهره ی صدای آب کشکی واسه تاکسی ای که دلتنگی اش درتنهایی ونان خلاصه می شود سیده ثریا حسینی مگس اهل دلی دیوانه دلتنگی صدای آب است رضوان رسولی کشک بود آن دلهره کزسرتنهایی سواربرتاکسی سوی توبیام زیرا که هیچ تاکسی نیامد ومن درانتظارآنم دلتنگ آن نارنجی دوست داشتنی زیرا که هیچ گاه تاکسی، نیامد آری تاکسی ام، آرزواست الهه خوشحال، سحرپرنیان وای این دل من دلهره ی توطالب اشک است تاکسی وپژو زندگی بی تو چه کشک است تنهایی من بس عجب آتش به جهان زد صدای آب ازاین چشم که بی تو غمزه ی اشک است ناشناس تاکسی ای درراه است شب هنگام کشکی می خورد فرق سرم ناگهان دلهره ای می آید تاکسی وکشک محلی ای می آید من درآن دلتنگی می خورم کشک به تنهایی من ازاین تنهایی نترسم ورنه کشکی دوباره می خورد فرق سرم هدا رجب زاده وز وز وز صدای آب دردوردستها ومگسی پرید حال چگونه می توان دل تنگی دیوانه را فهمید سمیرا بیرمی نیا مگس دیوانه است صدای آب دل تنگی اورا ازاهل دل خبرمی دهد ناشناس ای دیوانه مگس اهل دل باش صدای آب ازدل تنگی ماست سحرشعبانی تنهایی ! دلتنگی ! دلمرده بربالت سوارم تاکسی اشکم روان است ازدوچشم وآن زمان آبی روان ازسینه ات ای تاکسی بنزین که می بارد زباکت آب نیست ما را چه باک ازاین صدای آب باشد تاکسی وقتی تصادف می کنی برآسمان خواهی شدن کاشکی می رفتی مکانیکی ، دیروز، تاکسی من با تو دراوج زمان خواهم شدن خواهم بمانم من هنوز، آخر جوانم تاکسی فروغ افشاری | |
+ نوشته شده در بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۸:۳ ب.ظ توسط علیرضا معماریان
|